باید خدا بخواهد (که خواسته است)
این نکته را نباید از یاد برد که در عرفان اسلامی کشش و خواست اصلی از سوی خداوند صورت میپذیرد؛ برای نمونه در روایات متعددی مضمونهایی بر وارۀ میل و شدت حب و شوق الهی نهتنها نسبت به بندگان، که نسبت به پشتکردگان به خداوند مطرح شده است:
«ای داوود! اگر آنان که از من رويگردان شدهاند میدانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم که معصيتشان را ترک کنند، از اشتياق من میمردند و در راه محبتم، بند از بندشان جدا میشد. ای داوود! اين اراده من است درباره کسانی که از من رويگردان شدهاند؛ پس ارادهام درباره رویآورندگان به من چگونه است؟ ای داوود! بيشترين نياز بنده به من هنگامی است که از من احساس بینيازی کند. بيشترين مهربانی من به بنده هنگامی است که از من رويگردان شود و بيشترين ارجمندی بندهام نزد من هنگامی است که به سوی من بازگردد.»
همچنین در تفسیر دو واژۀ رحمان و رحیم که از اسامی بزرگ خداوند است و در ابتدای سورههای قرآن در قالب «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده است گفتهاند خداوند در دنیا بر مؤمن و کافر آمرزش و رحمت دارد (رحمان) و در آخرت این رحمت تنها مختص مؤمنان است (رحیم). بنابراین هیچکس در دنیا از این نعمت بزرگ و توجه خداوند بینصیب نیست.
این تصویر در ادبیات عرفانی فارسی نیز بازتاب فراوانی داشته و عباراتی همچون «تا که از جانب معشوق نباشد کششی، کوششِ عاشقِ بیچاره به جایی نرسد» و «جهد بی توفیق جانکندن بُوَد» در واقع کار به یک رابطه عاشقانه با کششی بسیار قوی از جانب خداوند کشیده شده است. حدیث کنز نیز دلبری بسیاری از عرفا و عشاق الهی کرده است و اساسِ رابطه سراسر مهر خدا و انسان را خداوند متعال دانسته است: «من گنج نهانی بودم که دوست داشتم شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند.» در اینجا نیز حب و دوستداریِ الهی به شناختهشدن و معرفت بندگان، علت اصلی آفرینش ذکر شده است.