نتیجه‌ی کار نادان‌های ما

🔺 هنگام میقات و آن تقاضای دیدن با چشمِ سَر، بزرگان بنی‌اسرائیل مردند. رسول خداوند گفت ای خدا آیا ما را به خاطر آن‌چه سفیهان کردند می‌کشی؟ أتُهلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاء؟ ولی او می‌داند که این اتفاق نیز فتنه و آزمایشی از سوی خدا بوده است. اوست که هادی و مضل است.

بلایی که حداقل از نظر زیست‌محیطی بر سر امروزِ جهان آمده است حاصلِ حدود سیصد سال حکومت سفیهان بر جهان بوده است. حاکمان این عصر جهان را تماشا کنید. نادان‌ها و جنایت‌کاران بزرگ بر تمام جهان حکومت کرده‌اند. آنها مشتی بچه‌باز کوکائینی شیطان‌پرست غارتگر بوده‌اند که صدها میلیون انسان را کشته‌اند و منابع فراوانی را در طبیعت از میان برده‌اند و چرخه‌های زیستی را بر هم زده‌اند.

ما نیز با آن‌چه سفیهان کرده‌اند در حال از میان رفتنیم. رحمت و بخشایش خداوند در جای خود محفوظ است، ولی ما نیز انسان‌های خوبی نبوده‌ایم. اگر دست‌مان می‌رسید، هیچ از خوردن حق دیگران و نابودی نظم هستی کم نمی‌گذاشتیم. البته که طبیعت مقتدرتر و وحشی‌تر از آن است که این جانور دوپا بتواند ساخت آن را دگرگون کند و خم به ابرو نیاورد. بسیار ساده‌تر از آن‌چه بتوان تصورش را کرد ما را از میان برخواهد داشت و قومی دیگر را جایگزین خواهد کرد: و إن تَتَوَلَّوا یَستَبدِل قَوماً غَیرِکم: و اگر روی‌گردان شوید، گروه دیگری را به جای شما می‌آورد.

شاید چنین پیشامدی برای میلیاردها انسان روی زمین هولناک و نشدنی به نظر برسد، ولی همان‌گونه که با ریختن آب در لانه‌ی مورچه‌ها آنها را به‌سادگی غرق می‌کنند، با هزاران اتفاق ساده چیزی از حیات بشری نخواهد ماند؛ همان‌طور که بارها در چرخه‌های مختلف حیات نسل‌های گوناگونی از جانداران زمینی از میان رفته‌اند و جز خاطراتی فسیل‌وار از آنان نمانده است.

رحمت خداوند بر غضبش سبقت می‌گیرد و از قضای روزگار همان رحمتش حکم می‌کند که این انسان بیش از این دامنِ هستی را نیالاید. پناه بر خداوند از عظمتِ تمام‌نشدنی‌اش. باشد که این نیز بلا و آزمونی از سوی او باشد تا از عمق وجود به سوی او بگردیم. ولی آیا اعمال ما نشان می‌دهد که به چیزی به نام خدا باور داریم؟ ان‌شاءالله مثل همیشه من اشتباه می‌کنم.

از عجایب مولوی؛ این داستان: نبرد امیرالمؤمنین علیه‌السلام و عمرو بن عبدود

مولوی اساساً از عجیب‌ترین شعرای تاریخ ادبیات فارسی است. چیزهایی که او بر زبان آورده است در کلام دیگر شعرا و گاه مآخذ تاریخی هم آن‌چنان دیده نمی‌شود.

برای نمونه ماجرای معروف نبرد امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه با عمرو بن عبدود که در مثنوی با بیت مشهور «از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مطهر از دغل» آغاز می‌شود، به گفته‌ی بدیع‌الزمان فروزانفر در هیچ مأخذی دیده نشده است.

فروزانفر احتمال می‌دهد این قصه از کتاب احیاءالعلوم غزالی برداشته شده باشد و با تصرفات خاص مولوی به این حال رسیده است. آنجا کسانی که خشم‌شان را فرومی‌خورند خلیفه‌ی دوم و عمربن‌عبدالعزیز هستند.

شگفت‌تر این‌که مولوی این قصه را با بخشیده‌شدن عمرو و هدایت او و قومش به پایان می‌رساند و کل ماجرای «ضربت علی فی یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین» و «برز الاسلام کله و الکفر کله» را به نفع مبارزه با خشم و هوای نفس می‌شوید و می‌برد!