📍 اگر من بخواهم جوابی به این پرسش بدهم، می‌گویم چون از قبل هم نتیجه‌اش را گرفته، هم قضاوتش را دربارۀ تو کرده و بعضاً برچسبی نیز بر تو نصب کرده. حتی وقتی تو با آغوشِ گشوده به دیدارِ کلمات‌شان می‌روی و پس از بارها صحبت، دیگر راه گریزی برایش نمی‌ماند، در بهترین حالت سکوت می‌کند. اما این سکوت به معنای پذیرش سخن تو نیست، چون در بارِ بعدی نیز از کلامش روشن است آن‌ها را نپذیرفته. شوربختانه آدم‌ها خیلی هم تغییر نمی‌کنند.

📍 اگر انسان طالبِ حق است، نمی‌تواند تنها به خودش تکیه کند و بگوید من جهان را کافی‌ام. وقتی هم که حرف حقت را نپذیرفتند، چگونه می‌توانی باز با همان قوم سخن کنی. نهایتاً سلامی و علیکی و لبخندی و درودی. ولی اجازه نده این جماعت تو را در مارپیچ سکوت فروکنند. آن‌ها شگردهای گوناگونی دارند: قضاوت، برچسب، تمسخر و هزاران از این قبیل. منطق خوانده‌اند. بلدند چگونه تو را با جدل‌های نامحسوس به دینِ خودشان وارد کنند. من که جوابی در اینان نیافتم. نمی‌دانم، ولیکن گمان می‌کنم در پیِ اثباتِ خویشند. البته انسان‌های باشرفی هستند و مانندِ خیلی‌ها اهلِ قر دادن با کلمات و نفاق‌های گوناگون نیستند. دقیق‌تر که نگاه می‌کنم می‌بینم متغیرهایشان زیاد است. شاید چون بر ثوابت تکیه ندارند. تشریح روح‌شان از من برنمی‌آید آن‌چنان.

خداوند همه‌مان را در یافتِ حق موفق بدارد. آمین یا رب العالمین. 🙏