درمان و پول

🔺 رابطۀ میان درمانگری و تجارت بحثی درازدامن است که در این مقالِ کوتاه نمی‌توان آن را به‌آسانی بیان کرد. آن‌چه از فحوای آیات و روایات دینی برمی‌آید نطلبیدن مزد از جانب اولیای الهی بوده است. این موضوع بیشتر از این بابت بوده که در بعدِ مادی، خودِ این مرشدانِ معنوی با شغل‌ها و درآمدهایی نظیر دامپروری، کشاورزی، تجارت و غیره از عرضِ نیاز به مردم بی‌نیاز بوده‌اند. دشواری‌های معاشیِ کسوتِ روحانیت و حمایت‌های گاه‌وبی‌گاهِ مردم در سده‌های متمادی مانع از ورودِ افرادِ سودجو به این حیطه شده بود.

🔻 تفاوتِ عمدۀ انبیا و ائمه علیهم‌السلام با اقشارِ روحانی در عصرهای پس از آن‌ها، تفاوت میان علم حضوری و حصولی‌ست. انبیا و ائمه برای درمانگری نیازی به تحصیل و فراغت از کارهای دیگر نداشتند و وحی را مستقیم از خداوند دریافت می‌کردند، اما محصلانِ این علوم مانند علما و فقها و دانشجویان رشته‌های مختلف مجبورند عمری بر سرِ این کارها بگذارند و به‌تبع برای گذرانِ زندگی به حمایت‌هایی نیازمندند.

🔹 نکته اینجاست که این رفعِ نیازها نباید به هدفِ این مشاغل بدل شود. چنان‌که کسب درآمد به هدفِ غایی و اصلیِ درمانگران معنوی تبدیل شود، درمانِ آنان نیز اثرِ معنوی چندانی نخواهد داشت. تجارت و کسب درآمد راه‌های دیگری دارد که با معنویت همخوانی نخواهد داشت. پاداش این درمانگری چنان عظیم و شگفت‌آور است که قرآن اجر آن را بر عهدۀ خداوند نهاده است.

◀️ همچنین آمده است که زنی مسئله‌ای شرعی را بارها از حضرت فاطمه علیهاسلام پرسید و وقتی از این‌همه پرسش شرمنده شد، حضرت به او فرمود برای هر پرسشی که پاسخش را به تو بگویم، اجیر تو هستم و پاداش آن نزد خداوند بیش از آن چیزی‌ست که در این جهان است.

ظاهربینی طوطیانه

🔺 گاهی سهل‌انگاری در برابر موجودی که انسان نام دارد، با تمام پیچیدگی‌های درنیافتنی‌اش، درمانگر را با این توهم روبرو می‌سازد که می‌تواند با شیوه‌هایی همیشگی و متداول با ابعاد معنوی و دینی افراد روبرو شود.

🔺 قصۀ طوطی و بقال مثنوی از این نگاه قابل توجه و موشکافی است. طوطی این بقال در نبودِ بقال، ظرفِ روغنِ بقال را به زمین می‌ریزد و بقال با دیدن این صحنه، با وجود عشق و علاقه‌ای که به طوطی داشته، عصبانی می‌شود و بر سرِ طوطی می‌زند. طوطی درجا موهای سرش می‌ریزد و لال و کچل می‌شود. چندی بعد دوستِ بقال، که از قضا کچل هم بوده، وارد مغازه می‌شود. طوطیِ غمگین و کچلِ ما ناگهان به حرف می‌آید که مگر تو هم روغن ریخته‌ای که کچل شده‌ای؟ مغازه‌دار که از سخن‌گفتنِ طوطی‌اش ذوق‌زده شده بود، با این قیاسِ خنده‌دار متعجب می‌شود.

🔺 در واقع ظاهرگرایی و قیاس به ظاهر در مسائل معنوی خطراتِ زیادی دارد و لازم است شباهت‌های ظاهری میان عقاید و نظراتِ افراد در باب معنویات و دین درمانگر را با توهم‌هایی نظیرِ توهم طوطیِ بقال مواجه نسازد.

درمانِ هزار و یک شبه

🔺 کاربرد معنویت در ادب فارسی و عرفانی سابقه‌ای دراز دارد. یکی از این نمونه‌ها ماجرای داستان‌های هزار و یک شب است.

🔻پادشاهی بدخو و خونریز هر شب دختری از کشورش را به قصر می‌خواند و در همان شب او را به بهانه‌های مختلف می‌کشت. وزیر از این خوی سفاک شاه درمانده شده بود و دختر وزیر با جان‌فشانی حاضر شد برای شاه قصه بگوید. دختر در سپیده بامداد داستانش را نیمه‌تمام می‌گذاشت و به شاه وعده شب بعد را می‌داد. او این قصه‌گویی را هزار و یک شب پیش برد و سرانجام پادشاه درمان شد.

🔺 در این ماجرا تمامِ ویژگی‌های یک روان‌درمانگریِ معنوی حاضر است و با اندکی تأمل در اجزای این داستان می‌توان از آن درس‌های فراوانی برای درمان‌های معنوی گرفت.

افسنطین

این گیاه را هیچ آنکولوگی به ما معرفی نکرد. مادرش از دربه‌دری‌های درمانیِ سارکوم‌ها کشفش کرد. اثرش شگفت بود. تا وقتی محمدیوسفم از این دمنوش می‌خورد توده‌اش رشد نمی‌کرد. آثار مبارزهٔ افسنطین با توده را از روی تغییر بوی دهان و توقف رشد توده می‌دیدیم. بهترین گزارش از فرزند بیمار را مادر می‌دهد. وقتی افتاد در سرازیری و دیگر نشد به او افسنطین بدهیم، هیچ دارویی برابر سیل بیماری نتوانست مقاومت کند. اگر بیمار سرطانی دارید، دور از جان هر عزیزی، به این گیاه نیز توجه کنید.