شرقزدگی و ایرانزدگان
در مقابل مفهوم معروف غربزدگی که معمولاً به افراد زیادی از اهالی فرهنگ و سیاست نسبت میدهند، عنوانی نیز به نام شرقزدگی داریم که زیاد هم به آن توجه نشده. البته چون همه چیز ما آلودۀ سیاست است، ممکن است برخی از این شرقزدگی برداشتِ گرایش افراطی به قدرتهای شرقی دنیای سیاست کنند. این برداشت را کنار بگذارید. این اصطلاح معمولاً برای کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که پس از آشنایی با فرهنگهای شرقی نظیر ایران و هند و چین و امثالهم مغلوب شده و شیفتهوار به مطالعه و ستایش این فرهنگها میپردازند.
ذیلِ شرقزدگی مشخصاً میشود یک پروندۀ مفصل باز کرد و نامش را ایرانزدگی نهاد؛ چرا که شیفتگان غربی ایران نامهای بزرگی نظیر گوته، فیتز جرالد، ویکتور هوگو، آرمان رنو، آندره ژید، موریس مترلینگ و چندی دیگر را در فهرست شیفتگان خود دارد. البته این هم احتمالاً از غربزدگیِ ما ایرانیهاست که حتماً باید نامی بزرگ از غرب در میان باشد تا به عظمت فرهنگ خود ایمان بیاوریم. این نکته هم گفتنیست که میزان ارادتِ این ایرانزدگان طیفی از علاقه تا شیفتگی و شیدایی دارد و نمیتوان همه را یکجور دید. دربارۀ این نامها و داستان عشقبازیشان با ادبیات فارسی جداگانه سخن خواهیم گفت، انشاءالله.