نمی‌خواهی بروی بخوابی؟ فردا باید بروی سرِ کار. سرِ کاری که اذیت نیستی، ولی پوچیِ بزرگی در او می‌بینی. نهایتاً یک جشنواره ادبی یا مدرسهٔ خلاق ادبیات راه بینداز و عنانش را بده به خانه شعر و ادبیات. بعد در همین بی‌جهتی غوطه بخور و راه بیابان بگیر.

برگشتنی به این فکر می‌کردم که جدا از تعویض روغنی و پنچرگیری وسط بیابان، می‌شود دستشویی هم زد و با درآمدش زندگی کرد. یک دستشویی وسط راهی با یک مغازه بقالی یا پنچرگیری یا مکانیکی کنارش. بابا را هم ببرم کنارم. مدرک دکتری‌ام را هم قاب می‌کنم می‌زنم ورودیِ سرویس بهداشتی. مردم خیلی دعا می‌کنند. فقط مجوزش خیلی آب می‌خورد. پولم کجا بود؟ زنم نمی‌آید چنین جایی.

ای عمر. ای عمر. من چه خیالاتی دارم. جامعه کبیره را چه کنم پس؟ من با کسی دعوا ندارم. فلان کلمه غلط است، درست است، فلان است. به من چه؟ مگر قرار است در قیامت درباره این‌ها از من سؤال کنند؟ تعلقات فریبت ندهد. عزیز دل من، این‌ها دست‌شان را داده‌اند به هم تا تو مطیع و عابد و فقیر خدا باشی. نکند این فرصت را از دست بدهی.

می‌دانم سینه‌ات قل می‌خورد. می‌دانم سرِ سخن با کسی نداری. معمولاً وقتی حقیقت عالم سر به بیابان بگذارد، باقی چیزها هم میل به بیابان خواهد کرد. با بزک دوزک کردن کار خراب‌تر می‌شود. عزیزان من، دلبرانم، جان‌های عزیز من، شما قرار نیست حقیقتی را که در باطن خفته ظاهر سازید. خواهشمندم توهم برتان ندارد.

نه، نه، نه. قرار نیست دعوا راه بیندازم. فراموشش کنید. قطعاً من اشتباه می‌کنم. من از آغوش دریا تا خشکیِ مرگ‌بارِ این شهرِ تشنه و تب‌دار با سینه‌ای سوزان آمدم. مردم چرا به مشهد می‌آیند؟ من فقط با سوزش جگرم می‌روم و با التهاب روحم بازمی‌گردم. واقعاً دیوانه‌ام.

واقعاً می‌خواهم کله‌ام را از دستِ خادمِ چای‌خانه بِکنم. می‌گوید شهرداری مشهد گِله‌مند است که فلان‌قدر یارانه حمل و نقل عمومی می‌دهد. همین خادم که کارمند بانکی در مشهد است انگار نمی‌تواند دریابد که اگر امام رضا سلام‌الله‌علیه اینجا مدفون نمی‌شد، مشهد شهری بود نهایتاً در حد بیرجند و بجنورد. بانک و شهرداری و هتل و مغازه و پاساژهایش هم در همان اندازه. این بشر چرا این‌همه ناسپاس است؟ بیا کلهٔ من را جدا کن. خدا می‌داند هیچ شب و روزی از سوداهای این سرِ دم‌کرده آرام ندارم. ولی خیلی آرامم. آرام در طوفان. طوفان هنوز نیامده. هنوز روزِ خوش‌مان است. من می‌خواهم بروم. از همه‌جا بروم. از همه‌جا. به؟ نمی‌دانم.