یک عدد اصلاحاتی
سعدی از نگاه شخصیتی هم آدمی اصلاحگر بوده. او با نگاه به دعواهای بیپایان و معضلات آن روز جامعه خودش، با نگاهی واقعبین گلستان را نوشته و با منظری کمالگرا دست به سرودن بوستان زده است. او در گلستان وضع موجود را ترسیم میکند و در میانش سعی میکند اشکالها را تصحیح کند. در بوستان مدینه فاضلهای را که در نظر دارد به نظم میکشد تا شاید جامعه با دیدن آن کمی درست شود. وقتی غزل میگوید عشقی زلال و ظریف و مملو از احساس را به نمایش میگذارد و در خلال آن خطاهای عاشقان را اصلاح میکند. در قالب قصیده بیشتر مدح میکند، ولی همان مدح هم وقتهایی که روبروی پادشاهی باشد رنگ و بوی وعظ و اصلاح به خود میگیرد. در آخر هم با خبیثیات سعدی روبروییم که حیاط خلوت اوست. آنقدر قدما این خبیثیات را دور از شأن سعدی میدانستند که محمدعلی فروغی موقع جمع کردن کلیات سعدی اصلاً اسمی از آن نمیآورد! ولی واقعیت این است که زبان مردم کوچه و بازار گاه همین چیزهاست و سعدی میکوشد با چنین زبان ناهنجاری همزبان این طایفه هم بشود.