می‌دانید که قسمت قابل توجهی از پژوهش‌ها مربوط به گذشته‌پژوهی‌ست. رشته‌هایی مانند تاریخ و ادبیات و فلسفه و عرفان و دین و این و اون در کل مشغول گشت و گذار در گذشته‌هایند و بعضاً گذشته‌هایی که عقل بشر هم به آن نمی‌رسد. حالا چرا؟ چرا آدم‌ها می‌روند سراغ گذشته؟ نویسنده‌ای را می‌شناختم که هر شب دفتر خاطراتش را باز می‌کرد و از آن می‌خواند تا غش می‌کرد. یک کلمه هم از امروزش نمی‌نوشت. کمی که با او حرف زدم دیدم آقا شکست عاشقانه‌ای خورده‌اند و در آن خاطرات دنبال روزهای شیرینِ عاشقی با آن دختر جوان و طناز است.
به نظرم زیاد نیازی به پاسخ پرسش مذکور نیست. گردش در گذشته گاهی اعتراف به شکست در اکنون است. البته بدانید و آگاه باشید که این شکست به همین سادگیِ دم‌دستی نیست. حتی گشت و گذار در ذهن هم چنین حال و هوایی دارد. پرداختن به عرفان در زمان مغول. روایت باستان در روزگار غزنویان. آویختن به ظرافت‌های مضمون در هند صفویان. از این نمونه‌ها کم نیست. اخیراً دیدم گروهی پژوهشگر غربی فرورفته‌اند در یونان باستان. مدرنیته شکست خورد، ولی از شکستش پیروزی نساخت، شکستی بدتر ساخت. متکثرتر شد. تبلیغِ تکثر و ایجاب می‌کند. اوضاع دارد بدتر می‌شود.
انسان می‌کوشد طرحی درآورد و از سوی دیگر منکرِ طرح دین است. می‌گوید تمام حکومت‌های دینی در تاریخ شکست خورده‌اند. بله. تاریخ آن‌ها را شکسته نشان می‌دهد. حکومت غیر دینی چه کرده؟ حکومت‌ها بدون دین نمی‌توانند باشند. خودشان هم می‌دانند. دین را چیزی مفتکی و ساده در نظر گرفته‌ایم. حداقل در این جغرافیایی که ما زندگی می‌کنیم حکومت غیردینی نبوده. در اروپا هم همین است. رنسانس و روشنگری و انقلاب صنعتی و مدرنیته و کمونیسم و لیبرالیسم و چه‌ایسم و فلانیسم همه‌شان دین‌های بعد از کلیسا بودند و هستند. خودِ کلیسا که دین ترکیبی موفقی بود. مهرپرستی را از غرب زاگرس گرفتند و زدند به مسیح و آیین‌های مسیحیت ساختند. گفتند با این می‌شود بر مردم قبولاند که ما نشاندۀ خداییم. مدت مدیدی هم جواب داد. گوتنبرگ با اختراع دستگاه چاپ ترتیب‌شان را داد و دین جدید آمد. این حوادث در شرق و غرب عالم حادث شده.
حرف زیاد است. فقط بدانید دین ذاتیِ بشر است و بی‌دینی هم دینی‌ست! شما مختار مطلق نیستید. شما مخلوقید و مجبور. حالا هِی بروید بگویید اگر فلان شود، درست می‌شود. این آزمون و خطا بی‌پایان است. ما مسافریم؛ مسافر ابدیت. دین هم صاحب دارد. بروید و پژوهش بفرمایید. حق یارتان.