خوارسازیِ مخدومان
یک دانشجو برای مشاورۀ رسالۀ دکترایش از اصفهان آمده بود تهران. یکی از دانشجویانِ استادِ ما این جوان اصفهانی را به استاد معرفی کرد. استاد تا فهمید این بنده خدا از اصفهان آمده، بدون احوالپرسیِ خاصی گفت: «بهبه بهسلامتی! این اصفهانیها آدمهای عجیبی هستند؛ یک پل را میگویند سیوسه پل، یک باغ را میگویند چهارباغ، بیست ستون را میگویند چهلستون. خب طبیعی هم هست که بگویند اصفهان نصف جهان!» دانشجوی بختبرگشته سرخ و کبود و مداد رنگی شد تا خندههای استاد تمام بشود و بگوید: «به هر حال خیلی خوشآمدید. بنده در خدمتم!»
نوع رفتاری که برخی عزیزان با ما میکنند در همین مایههاست. اگر بخواهند کاری هم برایت بکنند، اول حسابی ترتیبت را میدهند، بعد که خوب خوار و خفیف شدی، خدمتی هم میکنند. عزت انسان بسیار بالاتر از خدمتیست که امثال من و شما بخواهیم به او بکنیم.