قصۀ زنجیر خرکیِ انوشهروان
به روزگار انوشیروان دادگر چنان عدالتی برقرار بوده که هیچکس برای دادخواهی به اطراف دربار هم مراجعه نمیکرده. شاه مجبور میشود برای تسهیل دادرسی مردم زنجیری برابر کاخ بیاویزد و آن را به زنگی بالای تختش متصل کند تا خلق با تکاندادنش شاه را مستقیم باخبر کنند. کمکم عدۀ نگهبانهای زنجیر به جایی میرسد که کسی به زنجیر هم نمیتوانسته نزدیک شود.
روزی خری پیر از نگهبانها میگذرد و میخورد به زنجیر. خواب شاه آشفته میشود و بعد از بررسی متوجه میشوند خوراکِ حیوان کم شده. غذایش را میدهند و دیگر هیچ ظلمی باقی نمیماند. تا یک قصۀ خرکیِ دیگر خدا یار و نگهدارتان.
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 12:13 توسط ابرمیم
|