بانگ تشویق و مانده در تعلیق
مزن ای عشق بانگ تشویقم
مانده در تندباد تعلیقم
.
روزگاری چو شیر میپیچم
شامگاهی شکار تعویقم
.
به من ای نازنین میان بگشا
تا بیاغوشمت به تلفیقم
.
معنی سوختن نمیدانی
گر نیاری به تنگ تحریقم
.
نوح داند چرا بَلَم در لوت
گرچه هیچت نکرده تصدیقم
.
دل بیاور که گویمت رقصی
چکهای از یمانِ تحقیقم
.
گر تو پارو به من بیاموزی
نیست بیمی ز حال تغریقم
.
از نگاه قریب تو دور است
دیر مانم به جمع تفریقم
.
.
۵ دی نودودو
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 8:42 توسط ابرمیم
|