ایستگاه اول: خرابی
دم عوارضی ساوه خراب شدیم. شلنگ باد اتوبوس ترکید و مدیر کاروان با اعتماد به سقف تمام اعلام فرمود طبیعیست. ما هم غاز میچرانیم تا حضرت تعمیر کنند. سیبزمینی و تخم مرغ چشمک میزند، ولی طول شکم اجازه نمیدهد. راننده ماک چند تخم مرغ را مالید لای نان لواش و یک خروار نمک حوالهاش کرد و رفت. عظمت سبیلهایش نگذاشت بپرسم چرا دو تا پلاک دارد.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۱ ساعت 21:27 توسط ابرمیم
|