همیشه همیشه همیشه نگاهت
همیشه همیشه همیشه نگاهت
منم من، منم من، منم من گناهت
فراوان، خرامان، روان در خیابان
چرا اشتباهاً نیفتم به راهت
نگارا! چه ما را غبارا هوا را
تو کوهی چه غصه ز بادی به کاهت
همینم غمینم نه اینم زمینم
که باشم؟ که باشم نگاهی به ماهت
برای صدای رهای همای
تو پر زد که ارزد به تنهایهگاهت
سرودی و بودی و رودی بهزودی
به دریا بریزی به چنگ و سهگاهت
بترسم از این دم که گویم اگر هم
من آن یوسفم، درنیایم ز چاهت
خرابم که خوابم، عذابم ثوابم
تو آهی و گاهی من آهم ز آهت
بلندی و خندی چو رندی به پندی
کمندی و چندی ببندی سپاهت
قطاری که داری تو جاری بهاری
الهی پناهی شود یا گواهت
ملالی و لالی، الفبای دالی
بدانم ببالی و نالی به خواهت
سپیدی و دیدی رسیدی و چیدی
خوشا چادرِ شبسرشتِ سیاهت
قوافیِ لافی چه بافی که کافی
چه شاعرمزاجی نشسته پناهت
اردی ۱۳۹۴
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 14:49 توسط ابرمیم
|