به نظرم به‌گونه‌ای نادر از بیماری جولان ذهنی دچار شده‌ام. دور نمی‌روم. همین دیشب که محمدیوسف را از نزد دکتر میلان برمی‌گرداندیم، در ذهنم گفتم وزیر دفاع ماداگاسکار کیست. جستجو کردم و دیدم با وزیر دفاع ما پارسال دیداری هم داشته‌اند. ناگهان یاد وزیر دفاع جیبوتی افتادم و دنبال ایشان هم گشتم. همسرم با چشمانی گرد شده و حیرتی دوچندان پرسید خوبی مجید؟ گفتم نه.

دورتر که بروم، همین چند ماه پیش بود که پیشنهاد ساخت کلیپ‌های کوچک اینستاگرامی با موضوع مناقب حضرت امیر علیه‌السلام را دادم و حتی اسم گروه را نیز برگزیدم: معما! مسعود، علی، مجید و امین. یا ارحم الراحمین! این‌ها اعضای سازندگان بودند. شاید خود امین به‌کل بی‌خبر باشد. سید مسعود همان اول گفت کتاب ارشاد القلوب را بردار و برو جلو. من هم همان‌جا ماندم و هنوز جلو نرفته‌ام.

حالا صبح که رادیو ترتیل را گوش می‌دادم و مدام در اندیشه آیه‌ای آیه دیگر سرمی‌رسید، گفتم با خودم چه خوب می‌شود رادیو تفسیر هم باشد. حتماً بخش‌هایی از رادیو قرآن به این می‌پردازد، ولی اگر تفسیر جداگانه خود ایستگاهی رادیویی داشته باشد، واقعاً جذاب می‌شود. خدا می‌داند چه تضارب آرایی در این تفاسیر یافته می‌شود. انواع و اقسام آدم‌ها با گرایش‌های گوناگون راجع به تفسیر چیزها گفته‌اند. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود سید امیر تأکید داشت حفظ قرآن بدون آشنایی با تفسیر سودی ندارد. من این را اینجا می‌نویسم تا شاید مردی یافت شود و این ایده را عملی کند و ما را نیز به فیض اکمل برساند. حتی حاضرم با چنین شخصی همکاری کنم! خدا مرا از این جولان‌ها برهاند.