خوردنِ شیرِ گاو در ایران موجب شده بسیاری از رفتارهای ناخودآگاه مانندِ گاو شود؛ از مردمِ عادی تا مسئولان عالی. بزرگی می‌گفت شیرِ گاو برای گاو است، نه فرزندِ آدم. ولی قرآن درباره‌ی شیر آیه‌ی صریحی دارد و آن را از آیات الهی می‌شمارد: «وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِينَ؛ و بی‌تردید برای شما در دام‌ها عبرتی است، [عبرت در اینکه] از درون شکم آنان از میان علف‌های هضم‌شده و خون، شیری خالص و گوارا به شما می‌نوشانیم که برای نوشندگان گواراست (نحل، ۶۶).»

حتی درباره‌ی شیر گاو احادیثِ معتبری نیز در دست است. از جمله در کافی از قول امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمده است شیر گاو دواست. پس رفتار گاوگونه‌ی مردمان نمی‌تواند دخلی به شیرِ گاو داشته باشد. خوردنِ گوشتِ گوسفند هم بعید است گوسفندمشربی جماعت را توجیه کند. هرچند نمی‌توان منکرِ تأثیرِ تغذیه بر انسان شد.

ضمن احترام به آفریده‌های خداوند، آن‌چه کسی را گاو یا گوسفند یا خر یا سگ یا گرگ یا روباه یا حیوانات دیگر یا باغ وحشی ناشناخته می‌کند، تعطیل عقل و پیروی از هوای نفس است. که فرمود: «آیا دیدی آن کسی را که هوای نفسش را خدای خویش گرفته است؟ (جاثیه، ۲۳)» چنین کسی است که بر گوش و دلش مهر زده می‌شود و به مقامِ بلانسبتِ حیوانات فرومی‌رود. بعد از عبور از خدا هیچ کسی نمی‌تواند مرا هدایت کند.