کنکور او را کشت
دیدار من و این مادرِ بچهمرده چهار دقیقه بیشتر طول نکشید. پسرش در ۲۴ ساعت، ۱۲ ساعت درس میخوانده. شب قبل از کنکور دیماه، پسر قلبش را از دست میدهد. قلب یک جوان ۲۱ساله میرود در قفسه سینهاش. پیوند قلب یک ماه بیشتر دوام نمیآورد و قبرستان بجنورد پذیرای نوجوانی میشود که دغدغه بزرگ کنکور او را کشت.
جاده سالها دوطرفه بود و هر چند وقت یک بار خبر تصادف به گوش میرسید. بعد از مدتها دیدم جاده دوبانده شده و برایش دوربرگردان گذاشتهاند. ماجرا این بود که یکی از ماشینهای راهداری دچار تصادف شده بود و بلافاصله جاده اصلاح شده.
بعید است فرزند یکی از آقایان از استرس کنکور بمیرد، چرا که کنکور برای او یک شوخی بیش نیست؛ ولی تا وقتی که مردم اینگونه از معادلهها حذف شوند و جامعه طبقاتیتر شود، هر روز خبرهای بدتری خواهیم شنید. رهبری که در همهٔ حرفهایش دین و مردم دوشادوش هم بودند، امروز اگر حضور نمایشی مردم در انتخابات و راهپیمایی را میدید، شاید باز هم قلبش را از دست میداد.