کمتر پیش می‌آید آدم به ناقلایی ابن‌عربی بتوان پیدا کرد. مثل یک ماهی زبر و زرنگ و لیز و فرز به دست نمی‌آید و هر چه دست می‌اندازی که به تورت بیفتد هیچ تن نمی‌دهد. البته به شما بگویم که معرفت اساساً بیان‌نشدنی و نیافتنی‌ست و هر که بگوید نیافتم، بیشتر از کسی یافته که بگوید چیزکی یافتم. چون ظرفِ ادراکش هوشیاری نیست و ظرفِ بیان هوشیاری‌ست؛ چنان‌که مولوی می‌گوید: محرمِ این هوش جز بی‌هوش نیست. بگذریم.

این آقای ابن‌عربیِ معروف شیفتۀ کمالات و جمالات دختر مکین‌الدین اصفهانی شده و برایش شعر گفته. بعد که به حزب‌اللهی‌های آن‌زمان برخورده، گفته کی بود، کی بود، من نبودم. و برای غزل‌های سر پیری‌اش مقدمه‌ای نوشته که منظور من مسائل معنوی و عرفانی بوده. باور بعضی‌ها نشده و مجبور شده شرح هم برایش بنویسد. شما تصور کن یک استادی، آدم معنامداری چیزی بنویسد و بعد برایش شرح هم بنگارد. معمول هم نیست کسی خودش را به اثر منگنه کند. در آن شرح همه‌چیز عرفان است. داستان آن معلم ادبیات که در عرق‌خوری رؤیت شد و جام‌دردست فرمود اینجا منظور شراب عرفانی‌ست.

به نظر می‌رسد در آن روزگاران همه به صورت خودکار عارف و عابد و زاهد و عالم بودند و اگر در این میان کسی از قوالب این‌چنینی بیرون می‌زد، برای رسوانشدن همرنگ جماعات می‌شد. دو قرن پیش از او فخرالدین اسعد گرگانی از عشق دختر به پسر سرود و طرد شد. نظامی گنجوی در هفت‌پیکر از عشق عریان گفت و در حکیم گنجه بودنش خدشه شد. شمس تبریزی به اوحدالدین کرمانی کارت زرد می‌دهد که چرا به جای نظر در ماه آسمانی با ماه‌های زمینی صفا می‌کنی. یک بازیگر طنز بر سر قبری می‌گریست. یکی آمد و حیرت‌زده پرسید: مگر شما گریه هم می‌کنی؟ بسیاری از دانش‌آموزان وقتی معلم یا استاد خود را در استخر یا در بقالی می‌بینند تصور می‌کنند خواب‌نما شده‌اند.

قالب‌های ذهنیِ جامعه مردمِ متفاوت را به ریا و به بیان روشن‌تر «دیگرنمودگی» می‌کشاند. ما انسانیم. گاه عاشقیم، گاه عالمیم و گاه رها از همه‌شان. عارفان با قالب‌های پیش‌ساخته سرِ ستیز داشتند و این ستیز تنها در کلام نبود. منظورم فازِ همه‌درستی و همه‌روایی برداشتن نیست. ولی بدانید و آگاه باشید، همین پاپ‌هایی که سنگ‌شان را گاه به سینه می‌زنید و برایشان حاضرید با همه دشمن شوید، این‌قدرها هم که شما کاتولیک هستید، کاتولیک نیستند و نبوده‌اند. زودتر به تعادل در عقاید برسیم، وگرنه ممکن است با رسیدن به نقیض‌ها از دین خدا هم زده بشویم. تقصیر جامعه و شمسی‌کوره هم نیندازیم. روز قیامت هیچ‌کدام از این ادا و اطوارها پذیرفته نیست.