من این حرف را که می‌گویند آدمیان سیرمونی ندارند چندان نمی‌پذیرم. آدمی ظرفی ندارد که بخواهد چیزی در آن بریزد. در بهترین حالت به فضایی ابری وصل خواهد شد و این اتصال در قدم اول شخصیت را از او خواهد ستاند؛ یعنی دیگر خودش و ممیزهای شخصی‌اش در میان نخواهد بود. میل‌ها و تمناها همه از میان خواهد رفت.

در گام دوم وجودی در کار نخواهد بود. نه آرزویی هست و نه آرزوکننده‌ای. وجود همه‌اش وهم بود و اکنون پرده برافتاده است و نه تو مانده‌ای، نه او. اتصال به بی‌نهایت تو را نیست خواهد کرد. چاره‌ای هم نیست. باید رفت.