دیر شد
دیر شد. و من چه زود آمدم. دیر آمدهای. من حرف میزنم، با اینکه با کسی حرفی ندارم. من حرف میزنم تا زمان بگذرد. وگرنه بیشتر از تو سکوت بلدم. سکوت بلد نیستم. آواز میخوانم. تأمل و خاموشی نمیدانم. اگر دعا بخوانم باید نغمهای داشته باشد.
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 0:11 توسط ابرمیم
|