ایرج میرزا قطعه‌ای معروف در حق استاد دارد که چهار بیتش نوشته شده بود پشت کتاب معلم دوم جبر و احتمال سوم دبیرستان. بیماری شعرخوانی من، مرا سراغ هر بیتی می‌فرستاد. بیت دوم را داشتم برای محمود عزیزم، که خدا در بهشت جانش باشد، می‌خواندم. محمود با آن سابقهٔ بداهه‌گویی و شعردانی باز هم گل کاشت. گفتم: «پدرم نیز چو استادم دید / گشت از تربیت من ...» هنوز «آزاد» را نگفته بودم که محمود درآمد: «نومید»! تو محشری پسر! «معلمت همه شوخی و دلبری آموخت». واقعاً هم با این همه استادی که از چپ و راست دیدیم، تربیت ما نومیدکننده است. پدرمان حق دارد.